من مدت هاست اخبار گوش نمیدم. مدت هاست پیگیر سیاست نیستم و ذره ای برایم اهمیت نداشت که این جاهطلبان نادان چطور مردم رو به بازی میگیرند. در طول هفته گذشته فقط اخبار گوش دادیم و سردرد گرفتیم. اخبار گوش دادیم و حالت تهوع گرفتیم. اخبار گوش دادیم و پژمردیم. و در کل این یک هفته شونصدهزار بار استراتژیهای مختلف ادامه زندگیمان رو بررسی کردیم و خسته شدیم از این همه آه حالا چه میشود حالا چیکارمان میکنند 

روز چهارشنبه صبح خبر نهایی را شنیدم وقتی اخبار موشک ها را خواندم واقعا بغضی که در گلویم بود داشت خفه ام میکرد. فقط به فکر بچه ها بودم به فکر همه بچه ها!!! تا ظهر هیچ چیزی نتونستم بخورم حالت تهوع و دلشوره و سردرد و افت فشار و همه همه یقه ام را گرفت که بس است این همه ترس این همه تحقیر این همه له شدن تصمیم نهایی را گرفته ام و اینجا مینویسم که اون حس آخر هیچی و پوچی همیشه یادم بمونه و از این تصمیم دست نکشم. سخت است انجامش ولی قطعا به سختی همه سالهای آتی که قرار است تنم بدنم روانم بلرزد نیست. 

ظهر هم خبر سقوط هواپیما که واقعا دردناک بود

و شب هم بفهمم مثل همه این سالها باز هم بازیچه این جاهطلبان نادان شدیم و گول خوردیم.

ولی می ارزید که گول بخورم می ارزید که یکباره این دندان لق را بکنم برود پی کارش

امروز را یادت باش و در طی دو سال آتی هر بار کم آوردی برگرد این پست را بخوان و مثل آدم به راهت ادامه بده و خیالت نباشد به کجای این خاک ریشه داشتی