و سیزده به دری که از همه سیزده بدرای الان بهتر بود و با اینکه مثل همیشه امکاناتی تو باغ نداشتیم بیشتر از همیشه خوش گذشت. انرژی ای که آسمون آبی و هوای آفتابی و چیدن دمنوشای کوهی داد عالی بود. حتی لحظه ای که از شدت دلپیچه پریدم تو ماشین و از گرمای خفه کننده داخل ماشین لذت بردم و از نبات داغی که قاطی دمنوش سیب و به کردم و حالم جا اومد و هر از گاهی یادآوری ایستگاه فضایی چین که دکر زمین میچرخه و معلوم نیست کی و کوجا بیافته زمین...

اگر بخوام گزارش بدم همه چی اوکی بود و فقط گاهی لحن کلامم رو دقت نمیکردم و خوشگل طور نحرفیدم...

و از ذوق و شادی و کیف کردن پسرا از اعماق وجودم لذت بردم و از بودن کنار عزیزانی که دور هم به هم خوش گذروندیم لذت بردم