این روزا پر از حس زندگیم. همشم یه چیزی تو ذهنمه ساعتها و روزهام دارن میگذرن و باید قدر لحظه به لحظشو بدونم! صبح ها با حس اینکه برم بدوم و افتاب پاییزی تو خنکای هوا بخوره به پوستم بیدار میشم. هدست میزنم و با آهنگای شادی که هممون ازشون خاطره داریم میدوم. 

روزایی که میمونم خونه فقط،بخاطر اینه که بچه ها رو بیشتر ببینم! آخه این چه حسیه که دایم دلتنگشونم! دیشب به همسری میگفتم دلم میخواد هر چی دارمو و ندارم رو بدم برگردم به بچگی های پسرا و بازم اون روزها رو با هم زندگی کنیم!

این روزا کارمو زودتر تعطیل میکنم! امروز که رسیدم خونه اخرین جلسه شنای پسرا بود و رفتن استخر و قرار بود بعدشم بمونن استخر حسابی شنا کنن. مشغول اشپزی شدم و غذایی که چند روز،پیش تو اینستا دیدم رو پختم. رشته پلویی بود که وسطش مرغ و گوجه و سیر گذاشت و روشو کلی زعفرون ریخت. خیلی دوسش داشتم. یه سریال دیدم! آهنگ گوش دادم و حسابی به حال خودم رسیدم. 

وقتی بچه ها برگشتن خونه دیگه حسابی دلم براشون تنگولیده بود. شامشون رو دادم و نشستیم شطرنج بزنیم. فسقلی انقدر شطرنجش خوب شده که اساسی،ماتم کرد.

بعدم که تو اتاقشون حرفای قبل خواب. صبح زودتر بیدارشون کرده بودم که خوابشون کم کم تنظیم شه. از هفته بعد مدرسه ها باز میشن و هیجان زده ان.

 

قبل خواب به شازده میگم نمیدونم چه خوبی ای تو دنیا کردم که خدا تو رو به من داده. میگه مامان تو که خدا رو قبول نداری. بهش میگم چرا قبول دارم. هر کی تو دل و ذهنش به یه چیزی باور داره که میتونه اسمشو بزاره خدا. میگه ولی خودت گفتی هیچ وقت دنبال هیچ دینی نمیری! بهش میگم بله من دنبال هیچ دینی نمیرم ولی قطعا خدایی هست که توی به این قشنگی رو به من داده!

 

 

یکماهی هست یه ریپورتی رو دادم کسی تایید کنه. وقتی،ایمیلا رو جواب نداد تو واتساپ پیام گذاشتم. فرمودن ویکند! بعد از ویکند ازش پیگیری کردم کلا پیامم رو باز نکرد! اعصابم از اینکه چرا باید این رفتارش منو عصبی و ناراحت کنه خرد بود! ایمیل زدم به سازمان اسمشو از،تایید کننده ها حذف کنن. ریپورت رو دادم یکی دیگه تایید کرد! و باید این مساله رو تو خودم حل کنم که بی مسیولیتی دیگران تقصیر،من نیست. ولی وقتی،میرم ته ماجرا میبینم خیلی حرصم میگیره که کار رو من کردم و براش زحمت کشیدم و اونوقت یکنفر پنج دقیقه وقت میزاره تایید کنه. حالا دلیلش چیه خودش داند و خدای خودش. مشکل من که حل شد ولی خب یه چیزایی تو ذهنم ثبت شد!