خب ما جابجا شدیم و همه کارهامونم خودمون کردیم. و باید بگم قشنگ مثل دوتا آدم تیر خورده شدیم و دقیقا روزی که همه چی هم جمع شد دوستم اومدن ویکتوریا دو شب بمونن خونمون. ما که خیلی خسته بودیم ولی خیلی دوسشون داریم و خیلی باهاشون بهمون خوش میگذره و خیلیم باهاشون راحتیم.
وقتی اومدیم این خونه رنگ کابینتا رو اصلا دوست نداشتم. از طرفی واقعا نمیخواستم تو این شرایط هزینه زیادی بکنم براش. ذوق خونه جدید رو هم داشتیم. با همسری چندتا فیلم یوتیوب دیدیم و در کابینتا رو دراوردیم روشون ابزار لازم رو زدیم و رنگ هم خریدیم زدیم و دستگیره هاشم عوض کردیم.
یخچال هم چون بزرگتر از فضای یخچال موجود بود مجبور شدیم یک سری از کابیتا رو حذف کنیم. و چون من مرض تقارن دارم کابینتای سمت دیگه پنجره رو هم حذف کردیم که متقارن باشه. اولش خواستم اون دیوارو سنگ بزنیم مثل سنگ بالای شومینه ولی لحظه آخر پشیمون شدم و همون رنگ کابینتا رو زدیم دیوار و دوتا شلف چوبی هم نصف کردیم و نتیجه فراتر از انتظارمون عالی شد! باورم نمیشه همچین کاری تونستیم بکنیم.
خونه به شدت دنج و راحته و خیلی خیلی دوسش داریم. تقریبا همه چی سر جاشه جز وسایلی که فعلا استفادشون نمیکنیم و تو باکسای خودشون تو انبارین تا بعدن سر فرصت مرتب کنیم.
بابت پروژه ای که دستمه مرخصی نگرفتم یعنی فک کردم اخلاقی،نیست. هم تیمی هام یکیشون کلا یک ماه آف گرفت از کار. یکیشون کلا از تیم دراوند. اون یکی هم کریسمس رو مرخصی گرفت! من موندم و اخلاق کاریم و لیدر تیم!
مهمونام اینجان و من فردا کار میکنم.
یه خبر خوبی که این هفته داشتیم در مورد جاب همسری بود که واقعا جزو چیزایی بود که بی نهایت شنیدنش خوشحالم کرد. از خوشحالی همسرم بیشتر ذوق داشتم!
2024 قشنگ داره تموم میشه!
جاب همسری ینی چی؟