حجم کارایی که باید انجام میدادم انقدر زیاد بود که صبحچشامو باز کردم همه رو توی نت گوشیم نوشتم. حتی غذا درست کردن رو. و به ترتسب الویت یکی یکی انجام دادمشون. ظهر رفتم دندونپزشکی چهارتا دندون پر کردم و الان که اثر بی حسی رفته سردرد شدید گرفتم. آش درست کرده بود خوردیم و ادویل زدم.
امروز کلا وقتم تو جلسه ها گذشت. چندتا هم جانبی بابت پروموشن و چقدم همشون بزرگ میدونستن این موفقیت رو. و من واقعا حس هیجی داشتم!
بچه ها و همسری فیلم میبینن منم دراز کشیدم بلکه سردردم بهتر شه. کامنتای زیر پست لینکدینم رو میخونم و خوشحالم بابت منتورای خوبی که داشتم و فکر میکنم با یکیشون همچنان در ارتباط،باشم هر چند که کلا از،شرکت و از کانادا رفته.
یه کم ریلکس کنم پاشم برم جلیقه بگیرم برای شازده که اخر هفته کایاک سواری کنن بسکه هوا محشر شده