هایده داره میخونه. خونه رو دسته گل کردم و منتظرم یخ گوشت باز شه شاورما درست کنم. پسرا استخرن. امروز اولین روز کاری بعد ۱۱ روز تعطیلات بود. به قدری خسته بودیم که هر دومون آف گرفتیم. و وقتی تو تعطیلات بودیم متوجه شدیم چقدر بهش احتیاج داشتیم. یه روزش رو رفتیم شمال ایلند برا دیدن غار. حدود سه ساعت تو راه بودیم و وسطا هم هر وقت خسته شدیم پیاده شدیم و خودمونو خسته نکردیم.
یه روزم رفتیم لیک که برا اولین بار خودم دلم خواست برم تو آب و تا وسطش هم شنا کردیم و الان که یادش افتادم دلم خواست دوباره تجربش کنم.
یه روزم رفتیم ونکور برا پارک آبی که دم پارک دیدیم هوا خنکه و تصمیم گرفتیم یه روز،دیگه بیاییم و رفتیم ونکور گردی. شازده هم اخر وقت گفت بریم دانشگاه ubc رو ببینیم که رفتیم و جای قشنگی بود. چقدر کیف کردم هر لحظه دلمون چایی شیرینی میخواست دم دست بود.
یه روزم پسرا رفتن استخر با دوستاشون و برگشتنی همشون رو نگه داشتم خونمون و تا اخر شب حسابی کیف کردن.
یه شبم مهمون داشتم و خوش گذشت خصوصا که سخت نگرفتیم. همون عصرش که بیرون بودیم همگی تصمیم گرفتیم بیاییم خونه ما و دور هم یه چی ردیف کردیم خوردیم و حسابی گپ زدیم.
یه روزایی که هم که پسرا استخر بودم با همسری تنیس زدیم و اونم بخش خوبی بود.
دیروز که روز اخر تعطیلات بود از صبح رفتیم ایندیگو کتاب خوندیم و بچه ها لگو خریدن و عصرش هم راهی جنگل پشت خونه شدیم و تو راه تمشک و آلو خوردیم و از حیونا و پرنده هایی که دیدیم عکس گرفتیم. یه جغد خیلی بزرگ هم دیدیم که صداش به هیکلش نمیومد. شبم نشستیم برای بار چندم کارتن روح رو دیدیم و بازم کیف کردیم.
تو این تعطیلات با همسری زیاد حرف زدیم و خیلی وقت بود تایم دونفری نداشتیم. یه سری تصمیماتم گرفتم که باز،سر خودمو شلوع کنم.
یادم رفت بگم تعطیلاتم با دادن امتحانی که ثبت نام کرده بودم شروع شد. روز امتحان ساعتو گذاشتم رو پنج و پاشدم مطالبی که مونده بود رو خوندم و ساعت ۱۲ امتحان داشتم و بیشترش از اون مطالبی بود که همون روز خوندم و خوشبختانه پاس شدم! امتحانشم برای لاینس مدیریت پروژه بود.
برم شامو ردیف کنم تا پسرا میان اماده باشه.
امروز هم وارد یه پروژه جدید شدم که مال البرتا هستش و فقط ریو کردم ببینم چی به چیه و کلی وقت گرفت. پسرا تنها بودن تا عصر و بهش چندتا درس از کتابشون گفته بودم انجام بدن و همزمان هر کاری دوست دارن بکنن. تایمشون رو خوب مدیریت کرده بودن و درساشون رو انجام داده بودم. از همه مهمتر خونه مرتب بود!