نمیدونم این حس تو همه هست که فک کنی وقتی خیلی زود خودت رو قاطیه یه سری کارها کردی که یکی و فقط یکی از عواقبش شلوغیه بیش از حد محیط باشه بدت نمیاد یکی از اصلی ترین انگیزه های بزرگت برای زمینی کردنت رویاهات فراهم آوردن یه محیط خلوت به جبران این سالیان شلوغ باشه حتی اگه قرار باشه از حجم کارش بترکی خصوصا برای منی که عاشق سکوت و آرامشم و بزرگترین پوئن مثبتم داشتن یه یار همراه و پایه هستش...

 امروز سی و یک فروردین مصمم شدم و واسش یه بازه در نظر میگیرم ببینم تا کی متولد میشی ...

دیروز غروب جلوی آزمایشگاهی بودیم که تست ازدواج دادیم. همسرم ازم سوال کردن که اون روز بعد از تست چی تو ذهنت میگذشت و چی میخواستی. هر دو صادقانه جواب دادیم چون یازده سال زمانی نیست که تعارفی با هم داشته باشیم. جوابش ازدواج سریع با من بود. هیچ فکر دیگه ای نداشت. جواب من تشکیل یه خانواده گرم با چندتا بچه اونقدر گرم و صمیمی که خودم تجربش نکردم ولی همیشه رویام بوده...

امروز کمی تلخ بودم و با پسرا هم تلخی کردم واقعا بروز رفتارهای جدید تو بچه ها آدمو شکه میکنه. تغییر رفتارها هم که به هیچ وجه تدریجی نیست شب میخوابن صبح پا میشن یه چیز جدید رو میکنن. دیروز یه رفتار جدید از شازده متولد شده که عصبانیت و تنش ناشی از بروزش تو وجودم بود و امروز با تکرار چندین و چندبارش تلخم کرد