باورم نمیشه ترم داره تموم میشه. بابت رو دروایسی ای که با استاد جانانم دارم معذبم نمره خوب بگیرم. راستش طبق روال سالهای دانشجویی خودم میگذره نمیشه گفت خر خونی میکنم ولی مثل همون موقع ها دروس رو میفهمم و برام سخت نیستن. تنها مشکلش درسایی هستن که مفهومین و گزارش و امتحاناش باید کتبی باشن. گاها کلمه ای استفاده میکنم که از نظر من معنا و مفهوم رو میرسونه ولی لامصب زبان انگلیسی انقدر وسیعه که برا کوچیکترین جزییات کلمه جدیدی به کار میره. اینو وقتی فهمیدم که بابت یک کلمه ۱۰ درصد کل نمره گزارشمو از دست دادم!

ویزاها دارن صادر میشن و مرز ها هم باز شدن و ما هنوز بایومتریک نرفتیم. دوبار تا الان پروازمون به ترکیه کنسل شده و بالاخره هفته بعد بعد تموم شدن امتحانام میریم. امیدوارم این یکی دیگه کنسل نشه. استرسم خیلی بالاست و فقط میخوام فک کنم که پاس میشیم!!!!

و

امان از وروجک خونه ما 

شیطونی هاش و کارهاش خیلی خطرناک شدن و دیگه به جایی رسیده که امروز یه کپسول اتش نشانی بزرگ رو تو خونه خالی کرد و من از شدت ترس و عصبانیت و درماندگی و بیچارگی و وقت کم و مشغله زیاد نمیدونستم به حال کدوم حسم اشک بریزم!!!!!!

واقعا درصدی فکر نمیکردم تو مادری همچین بخش بزرگ و سنگینی رو باید هدایت کنم. شازده خیلی ارومه خیلی محتاطه خیلی حرف گوش کنه ولی فسقلی ما حرف حرف خودشه و هر چی میگیم همون لحظه میگه چشم ولی بازم کار خودشو میکنه!