همه چی داره خوب پیش میره. روز به روز دارم ماهر میشم.حسابی با شازده بازی میکنم تا جبران گدشته رو بکنم و خاطرات کودکی خوبی براش رقم بزنم.از اونجایی که عاشق بیرون رفتن و پیاده رویه اگه برنامه خودش منطم باشه هر روز سعی میکنم ببرمش حتی اگه تنها باشم. در همین راستا رفتیم برا فسقلی کالسکه خریدیم که بیرون روی هامون به راه باشههه. موقع خریدش از دست خودم حرص خوردم. سر شازده شوشو خواست ست کامل کالسکه بخریم که من صرفه جویی کردم مثلا و نخریدم. زد ماشین رو فروختیم و تابستون سال پیش کلا شازده موند خونه و بازم کالسکه نخریدم. تو سفر حج به شدت احتیاجش داشتیم و بازم نخریدم. حالم از این عادتم به هم میخورهههه و دیگه یه روز تصمیم گرفتم بخرم و همون روز عملیش کردم. کلا رو این عادتم دارم کار میکنم که سر چیزایی که لازمه صرفه جویی نکنم. یا  سر چیزایی که داشتنش به دلم میشینه. الان شبه و هر دو جوحه کنارم خوابن. روزای تنهاییمون برنامشون منطمهههه و همه چی راحت پیش میره. شکر خدا همسری با تلاشهاش سرمایه دوم رو هم جور کرد به نیت فسقلی. خیالمون تا حدودی از اینده هر دو راحت شد. البته منطورم از اینده تامین بخشی از سرمایه زندگی پسراست.

در راستای تعییراتم از نطر روحی تصمیم گرفتم کمی به خودم برسم. رفتم متخصص پوست و برای جراحی و لیزر پوست صورتم وقت گرفتم. کاری که سالهاست باید انجامش میدادم و به تعویق انداختمش