خنکی شبای این روزا چه دلچسبه. گاهی که هوس می کنیم تنهایی بشینیم دو کلمه در آرامش خودمون حرف بزنیم، میریم میشینیم حیاط. دیشب رفتیم نشستیم با هم حرف بزنیم که صدای فسقلی اومد. پشت بندشم شازده. با هم مشغول فوتبال شدیمو حسابی بچه ها کیف کردن. خنکی هوا در حدی بود که من واقعا سردم شد. دو لیوان چایی خوردیم و حسابی گرم شدم. 

امروز دومین روزی بود که هیچ کاری نکردم. پروژه هامو تحویل دادم. درفت مقاله رو دادم استاد جان فیدبک بده. نمرات بچه ها رو دک کردم و با اینکه می تونستم موضوع جلسه بعدی رو یهریو بکنم ترجیح دادم رفرش سازی کنم. با خودم گفتم فردا صبح پا میشم و کلا رو این موضوع کار می کنم. 

صبح کلا مشغول کارای اداره شدم که دور کار بودم. بعدشم کارای تمدید پروانه نظام که چقدر بهونه های الکی میارن و بعد یک هفته بالاخره همه مدارک اوکی شد و تازه گفتم دوماه بعد صادر میشه!!! دوماه؟؟؟ واقعا چرا؟ یه پرینته دیگه با کارای اداری و جانبیش بشه یک هفته آخه دوماه؟؟؟؟؟ خیلی هم فوری لازمش داریم امیدوارم بند پ هامون کارمون رو راه بندازن.

بعدشم رو کاناپه دراز کشیدم بخونم ببینم این مبحث جدید چی چی میگه که آفتاب همان و لالای من همان. یعنی همچین خوابم برده بود که حتی با صدای جودی آبود هم بیدار نشدم.

بعد بیدار شدن دلم به شدت چی زولبیا میخواست!!!! چایی دم کردم با همسری رفتیم بخریم و برگردیم و با چایی بخوریم. سوار ماشین شدیم همسری گفتن چه عجب بالاخره بعد قرنی دوتایی اومدیم بیرون! قنادی نخل هم یه نفر یه نفر مشتریا رو راه مینداخت که عالی بود.

برگشتیم دیدیم دختر کوچولوی همسایه با جوجوی رنگیش تو حیاط ماست! تا بچه ها رو توجیه کنیم که کروناست و باید رعایت کنید یه مدت بساطی داشتیم.

بعدشم مشغول نظافت خونه و شستن میوه جات و خریدای دیگه شد که کلی زمان بره. همزمان شام بچه ها و نهار فردا و شام خودمون رو آماده کردیم. همسری رفتن برا بچه ها نون باگت بخرن منم نشستم جلوی برنامه کتاب باز که دیروز جذبش شدم. گفتم خوبه روزی نیم ساعت بشینم پای حرفاشون.

بعد شام هم جودی آبود دیدیم که ظهر نتونسته بودم ببینمش. کل قسمتش دوبله نشده بود و فقط تصاویرو دیدیم. الانم نشستم چند صفحه بخونم ببینم جلسه بعدیم قراره چی بشه!!

و اما چیزی که برای این روز میخواستم ثبت کنم. یه کار رسمی پاره وقت گرفتم و خیلی دوست دارم تجربه کار تو محیط رسمی اونجا رو داشته باشم. می دونمبرای من سخت خواهد بود ولی خب من تلاشمو می کنم.

روزای قشنگی میگذرونیم و استرس کرونا هم دارم. خیلیا این روزا درگیرش شدن و متاسفانه حال خیلیاشونمخوب نیست. امیدوارم همه این روزا رو به سلامتی بکذرونیم.