خب این روزا شبام با چت با ایران تموم میشه و صبحام هم با چت با ایران. همین قضیه انگار باعث شد که کل شبو خواب ایرانو ببینم! 

.

به شدت سر خودمو شروع کردم. عصر به یکی از مدیر پروژه ها گفتم فلان پروژه رو هم میخوام من انجام بدم! گفت دو هفته بعدیت پره و ممکنه استرس بکشی سرش! گفتم نه انجامش میدم! بعد که کلندر رو نگاه کردم دیدم ریپورتشم زده من بنویسم! فک کردم فقط کار سایتو انجام میدم😄 ولی خب من مرضی که دارم اینه تو سر شلوغی بازدهیم میره بالا.

 

خودمو مجبور کردم تا سپتامبر پرونده لاینسمو ببندم. کارم که تو شرکت تموم شد نشستم چند صفحه از کتابمو خوندم. دیشب هم در مورد جزییات یکی از پروژه هایی که ایران کار کرده بودم فک کردم که امروز بتونم کامپتنسیشو بنویسم! روش خوبی بود! خود فک کردن به ایده و جزییات زمانبره. اگه شبا فک کنم روزا تایم نهار میتونم بنویسمش. چت جی پی تی هم که خیلی کار ویرایش رو راحت کرده!

 

امروز رسیدم خونه پسرا رو برداشتم بردم کتابخونه. اونا مشغول کتاب خوندن شدن منم نشستم پای لپ تاپ چند صفحه از کتابمو بردم جلو. همزمان نت هم برمیدارم که بتونم مرور کنم. کتابش قطوره و صد درصد یادم میره اگه مرور نکنم. اینم باز روش خوبی بود و تا جایی که بتونم میبرمشون کتابخونه!

 

ما آشپزخونه رو تعطیل کردیم فسقلی هنر آشپزیش گل کرده. خیلی به کیک پزی علاقه پیدا کرده و میشینه تو یوتیوب فیلمای کیک پزی میبینه و هر شب تو آشپزخونه بساط داریم و میپوکونه رسما! امشب دیگه بهش اخطار دادم فقط ویکندا کیک پزی داشته باشیم. الانم نشستم این کیک لیمو اماده شه و برم دوش بگیرم بخوابم! 

 

یه اسکرابر کف سر سفارش دادم  که باهاش سرمو بشورم تو بستش دوتا بود و یکیشو گذاشتم شبا کف سرمو باهاش،ماساژ بدم. معلومه گیر دادم به موهام این روزا! یه کم ماساژ دادم واقعا حس خوبی بهم داد! کیف کردم.

 

دیگه اینکه یه مدته بچه ها پول تو جیبی میگیرن هفته ای پنج دلار میدم بهشون و خیلی خیلی تاثیر داشته تو دیدشون به پول و بی هوا خرج نکردن. چهار هفته بود نداده بودم و امروز از کتابخونه برگشتنی رفتم از ای تی ام خود بانک چندتا پنج دلاری گرفتم دادم بهشون. از حجم پول کیف میکردن. سریع رسیدن گذاشتن تو کیف پولشون! فعلا که در حال سیو کردنه و حتی یه سنتش رو هم خرج نکردن اسکروجا😃