هفته دوم هم خوب پیش رفتیم و راضی بودم

فعلا که سر کار مشغول سلف ترینینگ هستم و این نرم افزارهای جدید حسابی جذبم کردن و گذر زمان رو نمیفهمم اصلا. کل روزها رو هم رفتم افبس 

جز جمعه که الارم کاهش دما داده بودن. اون روز موندم خونه و پسرا رو هم نزاشتم برن مدرسه حتی! 

از نظر تغذیه هم همچنان روالمون پابرجاست و اصلا دست و دلم نمیره خورشت و پلودرست کنم! تا تونستیم غذاها و طعم های جدید خلق کردیم. امروز ولی در راستای خالی کردن فریزر آبگوشت درست کردم که نعرکه شده بود. این دومین بار بود که از وقتی اومدیم درست کردم. اولش میخواستم دوستمم دعوت کنم بیان دور هم بخوریم بعد یاد حرف شازده افتادم که بهم گفته بود میخواد فلانی رو کمتر ببینه چون رفتارهاش عجیبه! از نظر من و همسری رفتارهاش نه تنها عجیبه بلکه خیلی خشن و خطرناکه و یه لحظه هم نمیتونیم با هم تنهاشون بزاریم.در این حد که یکبار وسط مهمونی دیدم چاقو دستشه و داره بچه ها رو تهدید میکنه! خلاصه کنسلش کردم و خودمون در حد ترکیدن خوردیم

ورزشمم هر روز انجام دادم جز دیروز که کلا زده بودم تو فاز تنبلی بودم و یه درینک هم داشتم که قشنگ منگم کرد و خوابم برد. شبم یه فیلم خیلی خوب دیدیم که اسمش اصلا یادم نیست!

کل ملحفه ها رو ریختم تو ماشین و اتاق خوابا بوی تمیزی میدن که عاشقشم. اگه بتونم خودمو جمع کنم که پاشم ریشه موهامو رنگ کنم خوب میشه!

جمعه که از خونه کار میکردم مدرعامل غرب کانادا بهم زنگ زد! برای پیام خوشامدگویی و چقدر حرفاش دلنشین بود و چقدررر حرفه ای حرف زد.حدود یک ساعت و نیم حرف زد و یه سوال ازم پرسید و وقتی تو جوابش خواستم بگم فلان سال وقتی مدرک لیسانیمو گرفتم ... یهو شوکه شد که ااا تو که جونیور نیستی و چقدر جوون موندی! 

منم که ذوق مرگ شدم و یه لحظه خودمو دیدم که در پریشان ترین حالت ممکن بودم! چون از خونه کار میکردم و انتظار تماس از کسی هم نداشتم! یکی از مدیرای گروه دیگه هم تو افیس ازم پرسید چندسال سابقه دارم. یه پروژه ای میخواست بگیره و نیاز به یه مهندس سازه داشت!وقتی بهش گفتم فلان سال سابقه دارم گفت مای گاد اسم کرمتو به منم بگو😃 هیچی دیگه جوگیر شدم🙃

پاشم برم خیارشور رو خورد کنم تو الویه که موادشو از صبح اماده کردم برای نهارهای مدرسه بچه ها. بعدم بپرم ریشه موهامو رنگ کنم و ورزشمو بکنم تا غروب بتونیم دور هم کتابمونو بخونیم!

این روزا بیش از حد آرومم بیش از حد رضایت از زندگی دارم و همه چی برام گل و بلبله

از فردا هم قراره پسرا رو زودتر بیدار کنیم که روتین های صبحشون رو کامل عادت کنن خودشون انجام بدن که دم مدرسه رفتن بیخود عجله نکنن و استرس نگیرن