خب امروز به طرز وحشتناکی لو انرژی بودم. کلی کارام عقب افتادن. حتی نشستم پادکست بی چنل گوش دادم! دیدم فایده نمی کنه و باید راهی پیدا کنم برای نابود کردن این کرختی! وگرنه که کل برنامه هام بهم میریزه. ساعت چهار بود که تصمیم گرفتم این وضعیتو تموم کنم و می خوام هر لحظه که کاری می کنم همینجا تو این صفحه بنویسم! تا ببینم روزم چطوری گذشت.

4.00     راس ساعت چهار یه آیس کافی درست کردم و همزمان آبگوشت بار گذاشتم. گوشت رو دیروز همسایه آورده بود و من دیگه فریزش نکردم. نخود و لوبیا هم از صبح خیس کرده بودم. زیر چشمام روغن نارگیل زدم و نرم کننده کیو وی رو هم مالیدم به لبام که حس خوبی بهم میده با آیس کافیم نشستم پشت لپ تاپ و راس چهار و بیست دقیقه آخرین پاراگراف مقدمه رو شروع می کنم که بدجوری سخت و کمرشکنه! بریم ببینم تا آخر شب چیکارا می کنم. این صفحه رو باز میزارم تا هر بخشی از کارام تموم شد و کار جدید شروع کردم بنویسم و مانیتور کنم من دقیقا داارم چیکار می کنم تو یه روز!

 .

5.12       خب ساعت پنج و دوازده دقیقه هست و من  پاراگراف دوم امروز رو تموم کردم. بیست تا حرکت کتف با کش رفتم. بیست تا دراز نشست با کش و بیست تا شکم. الان پنج و هفده دقیقه هست و پاراگراف سوم امروز رو شروع می کنم.

.

6.06       خب ساعت شش و شش دقیقه هست و پنج تا پاراگراف بعدی رو تکمیل کردم و از برنامه امروز فقط یک پارارگاف مونده. شازده اصرار داره کمی با لپ تاپ کار کنه. من میرم به غذا سر بزنم میوه بخورم و کمی حرکت ورزشی کنم تا شازده هم کمی کار کنه

.

7.12       من راس ساعت هفت اومدم پای لپ تاپ که کارمو ادامه بدم و تا الان که هفت و دوازده دقیقه هست مشغول تغییر تنظیمات کروم بودم که شازده خان انجام داده بودن. چیکار کردم تو این مدت؟ اول ظرفا رو شستم چون ماشین پر بود و حس خالی کردنش نبود. بعد دمبه آبگوشت رو له کردم ریختم توش. سینک ظرفشویی رو ضدعفونی کردم. یه ظرف آلبالو شستم و نشستم کتاب خوندم. بعدش در حد دو دقیقه اینستا رو چک کردم. بیست تا حرکت کتف بیست تا حرکت بازو بیست تا درازنشست و بیست تا حرکت شکم و بیست تا حرکت باسن رفتم. بعدش ماسک رس سفید گذاشتم و نشستم تنظیمات لپ تاپو ردیف کردم ماسک رو شستم و الان میرم سراغ آخرین پارارگراف امروز.

.

7.47    آخرین پاراگراف هم تموم شد. الان که ویرایش می کنم می بینم چقدر ایراد داشته کارم. اون وسطا هم پاشدم به آبگوشت نمک و لیموعمانی زدم و یه سیب زمینی پوست کندم انداختم توش. شازده هم رفته حیاط بازی می کنه و فسقلی داره تلویزیون میبینه. پس خونه آرومه و دیگه گوش گیر نزدم تو گوشم. از الان هر کاری بکنم در مورد مقالم واسه فردامه. طبق برنامم کارای امروزم تموم شدن!

 

.

9.00   اومدم سر بزنم مطمین شم امروز کلاس نیست آخه ریدینگ بریک هست و خوشبختانه نبود. تا الان نشستم موسیقی سنتی گوش دادم. بعدش زیر تیغ دیدم میده اتفاقی و خیلی جو سریالشو دوست داشتم. با همسری نشستیم اونو دیدیم. بعدش آبگوشت خوردیم و الان میخوام برم سینا ببینم کمی بخندم.

 

تا ساعت ده سینا دیدیم بعدش خواستیم فیلم ببینیم که فیلمش خوب نبود. یه کم با بچه ها مشغول شدیم و خاموشی و لالا