هزار و اندی بار چوب عجول بودنم رو خوردم و همچنان عجله میکنم. بازم عجله کردم!!!یه سری از اخلاقا و رفتارام با مادرم مو نمیزنه. اخلاقها و رفتارهایی که ازشون متنفرمممممممممم. امروز بعد شوی لباس یکی از لباسها رو پیدا نکردم و تقریبا مطمین بودم که تن یکی از خانوما موند. هزار بار رگالو چک کردم خونه رو گشتم نبود که نبود. عجله کردم!!!!!!زنگ زدم به یکیشون که همراه اونا اومده بود و گفتم لباسو  اشتباهی برداشتن.اونم زنگ زد به اوناااااا ولی دیر شد دیرررررر. دوباره رگالو چک کردم و همون بار اول لباس رو دیدم!!!شرمنده ام شرمندهههههههههه شمارشونم ندارم زنگ بزنم عذرخواهی