ثبت لحظاتی از عمرم

امروز رو یادت نره

اوضاع چند روزه به شدت وفق مرااده. هیچ مشکلی نیست. حتی با بچه های  شیطونم! ظهر از اداره میزنم بیرون. خیلی شادم. هوا هم عالیه. رادیو جوان لنگه ظهر حسابی میخندم. بعدش آهنگ خیلی دلچسب تو هوای ابری و تکمیل کنندش شروع بارون. شیشه رو میدم پایین با بارون و آهنگ میخونم. شادم مستم. میرسم خونه گوشیو میندازم کنار.فقط دلم شادی خونم رو میخواد. یه استقبال گرم و نوازش بچه ها. وقت نهار میشه سرمیزیم. شازده خوب داره میخوره. فسقلی فقط نق و گریه. شوشو کنترلشو از دست میده سر فسقلی خالی میکنه. فسقلی بدتر میکنه. همون زمان شازده داره تیکه مرغ رو از دهن پر از غذاش درمیاره میندازه زمین. فسقلی ظرف غذاشو کشید و شوشو داد و فسقلی جیغ فرابنفش و هورمونای قاط من!!!!

هیچی سریع رفتیم بیمارستان و چهارتا بخیه به طرز فجیعی به کف پام خورد. امپول بیحسی پنج تا خیلی درد وحشتناکی داشت. شب تنها با دوتا بچه و با پایی که نباید بزاری زمین و کمر و دل درد وحشتناک هورمونای خرم!!!همش می ارزه به تحربش!!!!آدم باش.خشم هم حدی دارهههههه. اصلن خیلی خوب شد تنبیه شدی یه طوری! کاش یادم نره.یادم بمونه عصبانیتم خیلی بیشتر از این دردایی که امروز خودم کشیدم و ثانیه هایی که به سختی دارم میگذرونم روح و روان فرشته هام رو آسیب میزنه.

لطفا امروز یادت نره لطفاااا ادم شوووووو

دلم به شدت گرفته دلم یه بغل نوازش و دلداری میخواد دلم فقط سکوت و بوی محبت میخواد. دلم گرفته فقط و فقط از خودمممممممممم

۹۴/۱۲/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
مینو

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی