در این بازه از زندگیم ارزوم اینه که کاش روزا 48 ساعت بودن. با اینکه برای هر لحظه از روزم برنامه دارم و هیچ لحظه ای به بطالت نمیگذره بازم کم میارم. دوتا قرارداد بزرگ دستمه که حجیمه و هر دو ددلاینشون اخر آذره یعنی دقیقا همون ددلاینی که برای پروسه زبانمون درنظر گرفتم. وقتایی که میبینم واسه زبان تمرکز ندارم کار قرارداد رو جلو میبرم حتی داشتم روزی که موقع اشپزی لپ تاپ رو رو میز گذاشتم و وسط کتلت جابجا کردن تایپ میکردم که حداقل یه کم بره جلو

مینویسم که حس و حال این روزام برام ثبت شه و بعدا ببینم واسه چی چقدر تایم گذاشتم.

امروز از اون روزایی که هر چی تلقین بلد بودم کردم ولی نتونستم برم سراغ تست هام. لپ تابو بغل کردم رو کاناپه نشستم و با کمبود امکانات دارم کارمو جلو میبرم. یادم رفته فایلامو همرام بیارم خونه و دست به دامن تکنولوژی شدم واسه جبران کمبود فایلام