چقدر صبوری کردن خوبه. من کلا آدم عجولی هستم و اصلا از این عادتم خوشم نمیاد. خدا نکنه یه چیز بیافته تو ذهنم یعنی هیچی جلودارم نیست. الانم که فقط احتیاج به صبوری کردن دارم تا کارام پیش برن.

دور بودن از یه سری از موجها خیلی برای من مفیده که بتونم این صبوری کردن رو یاد بگیریم. گاهی درگیر یه سری افراد با یه سری طرز تفکرات میشیم که فکر می کنیم وای نکنه ازشون عقب بیافتیم. بهنوش قشنگ میگفت که چرا از الان برای چیزی که پیش بینی میکنی میخواد اتفاق بیافته خودتو بدون منطق به آب و آتیش میزنی. صبر کن در موقعیت خودش بسته به شرایطت میتونی بهترین واکنش را داشته باشی. 

الانم اوضاع خوبه. یادمه تابستون کرونا رو فوش بارون می کردم ولی الان میبینم کرونا کل زندگی من رو به نفع من متحول کرده. دیروز عصر بازم اون مد عجولیم عود کرده بود و به زور میخواستم جلوی خودمو بگیرم که باعث شد حالم بد شه. برای اینکه مشغول شم افتادم به جون مبلا. قشنگ داشتم خودمو خسته میکردم که ول کنم این عجله کردنو. دیدم فایده نداره و دو تا ددلاین منتظرمه. نشستم پشت لپ تاپ زنگ زدم به همسری و همزمان که داشت باهام حرف میزد کارامو انجام دادم. سابمیتها رو که انجام دادم افتادم به مرتب کردن خونه پوکیده شده و نتیجه خوب شد. 

یه چایی سبز درست کردم، همایون انداختم. توی سه تا گلدون خشک شده جلوی پنجره ریحون و گل کاشتم و شازده هم که قشنگ مامانشو شناخته شروع کرد به پیانو زدن و حسابی حالم کیفور شد. شب هم نشستم کتاب صوتی کودک درون رو گوش دادم که همسری پیشنهاد دادن و همزمان تو گوشیم با مداد نقاشی می کردم که چه چیز جالبی هم شد نتیجه نفاشی ها.

عاشق حال و هوای اسقند شهرم هستم. یه جوری یه حسی پر از انرژی مثبت داره و تقارن پیدا کرد با تغییر دکوراسیون خونه و عجب دارم باهاش عشق می کنم.

زندگی کردن در لحظه رو باید تمرین کنم. یادمه زمستون قبل با خودم میگفتم دیگه زمستون بعدی از این پنجره درخت پر از برف رو نمی بینم ولی زمستون امسال هم اومد و درخت پر از برف رو بازم دیدم!

این ترم سبکم، راحتم و قصد دارم تو چند تا ایونت رقابتی هم شرکت کنم که به شدت مورد استقبال سوپروایزرم واقع شد. همسری می گه سبک نیستی بیشتر حجم کاراتو به موقع کردی الان خیالت راحته. موافقم باهاش قبل شروع ترم حسابی رو پروژم کار کردم و الانم پروژه درسیم همون پروژه پایان نامم هست و دیگه بیخودکی وقتم بابت چیزای دیگه هدر نمیره.

مقالم آماده شده و باید یه ادیت کنم و دنیال جا برا سابمیت باشم که خیلی عقب نیافته. وقتی از دور نگاه می کنم به وضعیتم خیلی اوکی هستم و همه چی حتی اگه در ظاهر خوشایندم نیست ولی به نفع منه!