بی تعارف میگم که روزهای پر استرسی رو می گذرونم. هر چقدم تظاهر کنم آرومم و دارم زندگیمو می کنم و به کارام میرسم واقعیت تو خواب هام خودشو نشون میده! 

سختی این دوران منو ساخت خیلی بزرگم کرد ولی میخوام بگم جزو بدترین روزای زندگیم بودن.

مجبورم پول خونه رو انتقال بدم بدون اینکه بدونم آیا تا اون تاریخ پام میرسه به اون خونه یا نه! دوستم رفته برام از خونه عکس و فیلم گرفته که ببینمش و انرژی مثبت جذب کنم! 

بیشتر از این نمی تونم آفیس رو معطل نگه دارم و حق دارن و باید پولو بگیرن. مشکل اونا نیست مشکل منه!

یکی از بزرگترین چیزایی که تو این مدت یاد گرفتم این بود که مسایل زندگیمو به کسی که جنبه نداره نگم! خیلی جالبه که از آرایشگر بشنوی برنامه زندگیت چیه! خب آخه گفتن این مساله خصوصی به هفت پشت غریبه کدوم درد زندگی تو رو دوا می کنه! خیلی عصبیم از این موردی که پیش اومده و واقعا نمی فهمم وقتی می دونستی من اینقدر به این قضیه حساسم چرا رفتی گفتی تو ذهن من چی داره می گذره و چه غلطی دارم با زندگیم می کنم!

و این حرفو باید با طلا نوشت زد به دیوار که ادب از که آموختی از بی ادبان! همینا بزرگم کرده که از کسی مسایل زندگیشو نپرسم به من چه آخه!

امشب قشنگ رد دادم از انتظار و امیدوارم این همه تلاشم به نتیجه مثبت برسه! همسری میگه واکنشت به شکست تو رو تعریف می کنه و من میگم اسمشو شکست نمیزارم! اسمشو میزارم مسیر اگه نشه یعنی هنوز به انتهای مسیر نرسیدم و تو جا ده ام. بیشتر تلاش می کنم تا برسم یالاخره. مهم تو مسیر بودنه!

تو پیج گلشید خوندم نوشته بود حواستون به تمرکز حواس و انرژیتون باشه. اینا بزرگترین سرمایتون هستن. پس جایی صرفشون کنید که براتون تغییری ایجاد کنه.

جملشو دوست دارم خصوصا برای منی که این روزا از غم انتظار قشنگ دارم وقت می کشم!