با سردرد بیدار شدم. امروز دور کارم. تو گروه هم کلاسی هماهنگی واسه دورهمی بود که برای بار دوم اعلام کردم من نمیام چون شرایط فرقی نکرده!

صبحانه زدیم. پسرک بهتره. نشستم پای لپ تاپ کارو شروع کنم. ساعت 10.51 هست. میرم با جواب دادن به سوال دانشجوها کارو شروع کنم.

 

11.45  تا الان جواب سه تا داشنجو رو دادم. یه کورس رو باید چک میکردم اونو انجام دادم کاراشو. سوالای کوییز امشب رو چک کردم. چند تا کار ایمیل هم انجام دادم. پاشم اندکی استراحت

.

1.10  بازی با بچه ها. حرف زدن با همسری. ولگردی تو فضای مجازی. یادم افتاد یه بار اصالت تمکن هامون رو چک کنم. پدرم دراومد چک کنم و جواب بگیرم. اونا چطوری می خوان اونو تایید بگیرن موندم! همسری هم رفتن سبزی بخرن. نهار هم خودشون درست کردن. برم بشینم کمی کتاب بخونم.

.

6.27  خب تا همسری بیان واسه مرغ زرشک سرخ کردم و زعفرون دم کردم. سبزی های خرید شده رو شستم . یه سری آلبالو داشتیم که ریختم تو ظرف پخته شن و آبشو بخوریم. یه چیزی تو مایه های چای آلبالو ولی یخ!!! خود اون آلبالوهای پخته شده خوشمزه تر شدن. بعد نهارم نشستیم چهارتایی حرف زدیم. بازی کردیم. واسه فسقلی کتاب خوندم. بعدشم همسری بیدار شدن و چایی آلبالو با یخ فراوان رو خوردیم. یه دوش گرفتم خوشگلاسیون کردم سرال شم. الانم میخوام یه ساعتی مقالم رو ریو کنم و بعدش با هم بریم پیاده روی. شب هم که جلسه دارم باید برگردم خونه زودتر. برم تا یه ساعت بعد!

.

7.19  خب تا وسطا پیش رفتم و پاشم حاضر شیم بریم بیرون راه بریم.