خب امروز باید حسابی کار کنم پس لحظه نگاریمو شروع می کنم.

امروز دورکارم و صبح طبق معمول با صدای پرنده ها بیدار شدم. پاهام اخیرا خیلی خشک شدن. یه کرم به پاهام زدم دمپاییمو پام کردم که امروز کلا درشون نیارم. مس.اک زدم چایی دم کردم تا دم بگیره یه ماسک صورت زدم و میز صبونه رو چیدم. دور هم صبحونه خوردیم. کمی با بچه ها بازی کردیم. هر چند امروز اداره تعطیل بود کار یه شرکتو انجام دادن که لنگ این با تدبیری ها نشه!

 

یه لیوان آب آوردم و گوش گسیر رو زدم. درم قفل کردم ه بشینم کارمو ببرم لو. بریم که بریم.... شروع کار 10.12

.

11.31 تا الان کار کردم یه مینی میتینگ هم در راستای همون کارم داشتم یه نرم افزار جدیدی بود که اگه خودم سرچ میکردم وقتمو میگرفت یکی از دوستام تو ده دقیقه یادم داد چیکار کنم. حالا هیجان دارم برم نرم افزار رو ران کنم. پاشم یه میوه ای بخورم نهارو بار بزارم برگردم سر لپ تاپ

.

12.34  خورشت کرفس درست کردم. وسطا با همسری حرف زدیم. آیس کافی زدیم. کمی شنا رفتم تازه دارم تمرین می کنم یادش بگیرم. بعد چهارتا سند یکی از شرکتا رو کار کردم. آخه یعنی چی که شب یهوو میگین فردا تعطیله بیچاره شرکتااااا! میوه خوردم. بچه ها نشستن یه برنامه آموزش زبان هست نگاه میکنن منم کارای اداره انجام میدادم. برم برنجو بپزم.

.

13.03  برنجو درست کردم یه ته دیگ مشتی هم زیرش گذاشتم. زعفرون دم کردم و تا بپزه یه کم دیتای این نرم افزارو اد کنم.

.

1.34  تا الان رو داده های نرم افزار کار کردم بکوب. بریم نهار بزنیم

2.11 نهارو خوردیم. میزو جمع کردم. ظرفا رو چیدم ماشین. صورتمو شستم. چقدر گرمه همه جامو خیس کردم کمی خنک شم. میخواستم بشینم کمی کتاب بخونم که همسری گفت شاید عصر بریم بیرون. پس میشینم پای ادامه کار. بزن بریم.

.

2.58  خسته شدم کمی برم کتاب بخونم و احتمالا وسطاش اگه چشمام سنگین شد بخوابم.

.