من هر بار که یه کتابی در مورد بالابردن بهره وری و مدیریت زمان و اینا میخونم بعدش چنان خودمو پایبند می کنم بهش که تغییر بزرگ تو زندگیم ایجاد می کنم. با همسری رفته بودیم پیاده روی و با همدیگه شات های معمولی از زندگیمون رو مرور میکردیم که یادمون مونده حالا به هر دلیلی. رسیدم به نوروز سال پیش که برام صورتی بود. برای همه رنگ غم داشت. کرونا تازه اومده بود و همه میترسیدن. من ولی قبل عید اثر مرکبو خوندم و اون عید واقعا غوغا کردم و اثراتش هنوز تو زندگیم هست. همسری میگه چون هدف داشتی و داشتی برای هدفت تلاش میکردی. 

ظهر شازده کتابه قورباغه رو قورت بده رو آورده بود با هم بخونیم چنان جذبش شدم برای بار هزارم که حتی نت برداشتم و تو سر رسید کاریم نوشتم.

بعدش به همسری میگم من الان انقدر جوگیر کتابم که بازدهیم بالاست پاشم یه کاری بکنم:)

خلاصه که آت لاین کورس این ترم که در اختیار خودم بود رو ردیف کردم فرستادم منشی گروه. یه برنامه هم بریزم فارغ از اینکه نتیجه انتظار چی هست تا دسامبر دفاع کنم. 

من الان یک عدد جوگیر هستم که الویتم فقط کارم نیست. به درجه ای از عرفان رسیدم که ورزش و تغذیه و تفریح هم جزو الویت ها و برنامه هامه و حسابی تو برنامه پیش روم واسه خودشون جای گنده ای دارن.

 

و من همچنان منتظر!