به شدت احتیاج دارم که مثل روزای شلوغ تو ایران که چند تا ددلاین داشتم و از اینجا برای جزییات نویسی برنامم کمک گرفتم بشم و این روزا رو بگذرونم خصوصا دو هفته پیش رو

اولین جلسه رسمیم با استادم چهارشنبه بود که شیک کلید نداشتم بیام تو خونه و خودم درخواست داده بودم جلساتمون آنلاین باشه. جلسه رو انداختم جمعه و کلی کار رو سرم هوار شد! چند تا ددلاین مهم دارم. دیروز حسابی نشستم پاش و حدود ساعت سه و نیم با همسری رفتیم یه سر دانشگاه واسه فستیوال غذاهای بین المللی که استراحتی کرده باشیم. کار پرمیت همسر یکی از بچه ها ردیف شده بود و برای شب میخواست دور هم جمع شیم اولش گفتم نه و کلی اصرار کرد که استراحت میشه برات و اینا. رسیدم خونه بکوب کار کردم و بیشتر رو کارای همسری وقت گذاشتم تا خودم و نزدیک رفتم پریدم دوش گرفتم شسوار اساسی کشیدم و راهی شدیم.

خوب بود خوش گذشت این دوستامون جزو اونایی هستن که میشه واسه خالی کردن همه فشارها روشون حساب باز کنی! چقدم خندیدم دیشب و برگشتنی تو راه سکوت محض بود با همسری لاو ترکان گویان برگشتیم خونه و تا صبح لالا.

صبح دیرتر بیدار شدم و یه آهنگ گذاشتم خونه رو جمع و جور کردم. بساط الویه ردیف کردم و با فسقلی صبحانه زدیم و تمرین ریدینگ کردیم و تو برگش براش ثبت کردم. همسری پای جلسش بودو شازده هم مشغول بازی.

تا جمع و جور کنیم همسری رفتن سر کار و پسرا رفتن بالا تی وی ببینن و منم و کارم. بریم جلو ببینم چی کار میکنم امروز رو. شروع کارم 12.09 ظهر و میپرم رو ادیت مقالم که اصلی ترین کارمه.

12.45  تا الان رو مقاله بودم. یه نرم افزار مجبور شدم بزنم نصب شه. تا نصب شه برم الویه رو ردیف کنم بزارم یخچال خنک شه و برگردم ادامه کار

1.21 رفتم نهارو ردیف کردم نهار بچه ها رو دادم خودم گرسنه نبودم میوه خوردم و برگشتم سر کار بریم ادامه بدیم

2.21 تا الان فقط رو مقاله بودم و سخت ترین کامنت استاد رو حلش کردم و خودش به نظرم کار بزرگی بود. دارم صداقت به خرج میدم تو نوشتن و قشنگ معلومه چقدر نمیتونم مستمر بشینم پای کار! پاشم برم یه چایی ردیف کنم و یه کم تو خونه راه برم برگردم ادامه کار. اگه خوب پیش برم جایزم اینه عصر برم تو مسیر کدبرو کمی بدووم!

2.31 یه دمنوش ردیف کردم و بریم ادامه کار

3.06 همچنان مشغول کار بودم و رفتم دمنوش ریختم و توش عسل ریختم بزنیم. همسری همچنان سر کارن و من و پسرا تو اتاق کار منیم چون اینجا از همه جا گرمتره. برم دمنوش بزنیم و یه کم با پسرا بحرفیم رفرش شم برگردم ادامه بدم کارو

3.48 یه ساندویچ الویه خوردم دمنوش خوردم کمی وبلاگ خوندم و الان شروع می کنم ادامه کارو

4.27 دیگه دارم پا میشم از پشت میز برم کمی بدووم شاید ذهنم باز شه رسیدم به یه جای کمر شکن مقاله باید چند تا مقاله دیگه ریوو کنم

6.45  رفتم دویدم رسیدم به ساحل یه کم اونجا استراحت کردم برگشتنی بازم دویدم از کنار درخت پشت خونه یه سیب برداشتم رسیدم دم خونه یه خانم ایرانی و پسر کوچولوش رو دیدم که گفتن اینورا قراره خونه بگیرن و نقشه خونه ها رو نمی دونن چطوریه. تعارف زدن بیان خونه ما رو ببین اومدن و پسرش نشست با فسقل ما بازی منم قهوه دم کردم میز چیدم نشستیم کمی گپ زدیم و یه ساعتی نشست و راستش انتظار نداشتم این همه بشینه:) بعدش پریدم دوش گرفتم شام که داریم یه سوپ هم ردیف کردم و یه کم کدو حلوایی گذاشتم بپزه که صبحونه برا بچه ها پنکیک درست کنم باهاش. نشستم پای کار و میرم که شروع کنم