خب امروز دفاع کردم و تمام شد!

برای اولین بار استادم هیچ ایرادی ازم نگرفت و فقط گفت پرونانس دو سه تا کلمه پرتکرار رو تمرین کن که کیفیت ارایت بره بالا! همین!

صبح نشستم دو دور ارایه دادم برا خودم که بتونم تو بیست مین جمعش کنم. خیلی هم بد پریود بودم و کلا انگار تو کله ام خلا بود! خبرای ایرانم انقدر افتصاح بود که بغض بدی نشست تو گلوم. سعی کردم گوشیو از خودم دور کنم ولی مگه میشه؟!

ارایه دادم دفاعمو و خودم راضی بودم. تعداد سوالا خیلی زیاد بود چهارتا اگزمینر که هر کدوم کلی سوال پرسیدن توی دو راند! اون آخرا واقعا دیگه نه انرژی داشتم نه توان تکون دادن فکمو! دوتا از سوالارو هم نفهمیوم ازشون خواستم تکرار کنن. من نشماردم چندتا سوال شد ولی دوستم گفت ۳۳ تا سوال پرسیدن ازت! چه خبره بابا....

بعدشم رفتن دیسکاشن بدون من! و بعد که وارد جلسه شدم تبریک گفتن که پاس شدم! اگزمینر خارجی از دپارتمان مکانیک بود و یه کم نگرانش بودم! کلمه به کلمه تزم رو خونده بود و سوالای خوبی پرسید! تو دیسکاشن بین خودشون هم گفته بود یکی از بهترین ارایه ها برای مستر تو دوران دانشگاهش بوده! من از شنیدنش مشعوف شدم حتی اگه تعارف بوده باشه.

چندتا مورد رو گفتن اضافه کنم به تز و دوتاش یه قسمتی از مدله که الکی رفته رو مخم! زودتر صورتجلسه رو بفرستن انجام بدم تموم شه!

دفاعم ساعت ۳ بود و همسری بچه ها رو پیک اپ کرده بودن و رفته بودن واسه خودشون گردش. اونا شام زده بودن بیرون و من خیلی گرسنم بود و تو ایرفرایر کوبیده زدم! مثل فر نشد ولی بدم نبود.

نشستم دیتیل بیمه شرکتو بررسی کردم که بچه ها رو اد کنم.این مدت فرصت نشده بود حتی نگاش کنم! بعدم به یاد پارسال یه فیلم انیمیشن با تم کریسمس انداختیم بچه ها نگاه کنن منو که اصلا جذب نکرد ولی فسقلی دوسش داشت. پارسال این موقع ها اوایل ورودمون بود و هر شب یه فیلم با تم کریسمس میدیم تا خود کریسمس. خاطراتش تو ذهن بچه ها مونده بود. فسقلی گفت درختو تزیین کنیم که اصلا نا نداشتم گفتم بمونه برا روزای بعدی.

چهارشنبه جلسه گروهه بابت دفاع من دور هم یه کافی بزنیم. نیم ساعت قبلش برم استادمو ببینم و تو ذهنم بود براش یه کادو بخرم ولی هیچ ایده ای ندارم و فرصت خرید انلاین هم نیست. صبح بعد مدرسه بچه ها بزنم بیرون ببینم چیزی چشممو میگیره یا نه.

خدایا این روزا رو پر از ارامش کن برای کشورم برای وطنم که عزیزانم دوستانم هم وطنانم اونجا دارن زندگی میکنن عاشقی میکنن و به سختی برای خودشون دلخوشی ردیف میکنن

این ارزوی این روزهای منه