امروز از اون روزا بود! چون همسری قرار بود خانواده دوستمو ببره ونکور من موندم از خونه کار کنم که بچه ها تنها نباشن. صبح که با سردرد بدی بیدار شدم. بعد صبونه ادویل خوردم و چایی عسل ریختم رفتم پشت میزم که نمیدونم چی شد کل لیوان خالی شد رو لپ تاپ! سریع خاموش کردم و خشکش کردم. دیگه تا شب گفتم محض اطمینان خاموش بمونه. رفتم به دوستم سر زدم و راهی شدن بالاخره. ایشاله که خاطرات خوشی براش رقم بخوره و تلخی های این روزاشو بشوره ببره. برگشتم به مدیر اصلی پیام دادم جریانو گفتم و تاکید کردم شب کار میکنم. اونم گفت نه اصلا برو از آفتاب و چاییت لذت ببر. کلا شخصیتشو خیلی دوست دارم. ولی ولی یه لیدر داریم که اگه کارمو عوض کنم قطعا یکی از بزرگترین دلایلش ایشونه! جزییاتش حوصله سر بر میشه ولی به شدت آدمیه که به چیزایی که ذره ای اهمیت تو خروجی کار نداره بها میده و خیلی بد مطرحشون میکنه و کل انرژی آدمو میگیره!

پشت بندشم یکی از مدیر پروژه ها ایمیل زد که وقتی تو مرخصی بوده من فلان فرما رو باید به یکی دیگه میفرستادم و منم بهشون جواب دادم جانشینت گفته بود که به خودت بفرستم. اونم یه مدل دیگه رو مخم رفت که عالم و آدمو سی سی کرده بود تو ایمیل!

منم دیدم کاری نمیتونم بکنم نشستم پای کتابم برای امتحان و ایمیلامو با گوشی شرکت جواب میدادم. دوباره سردردم برگشت و یه ادویل دیگه خوردم. کف سالن دراز کشیدم و موقع خوندن کتاب خوابم گرفت کمی. انقدر حالم بد بود که پاشدم دوباره نهار خوردم!!!! آخه چرا؟؟؟.؟ 

ساعت پنج تا هفت هم کلاس داشتم. خمسری که رسید رفتیم پیاده روی. چقدر احتیاجش داشتم که روز بدمو تعریف کنم و غر و غر و غر. دم دمای پریودم هستم البته که اوضاع رو وخیم تر کرده. رسیدیم ساحل گفتیم کمی بشینیم و بعد قرنی دوتایی تنهایی بحرفیم که یکی اومد سلام داد چون حدس زده بود ایرانی هستیم و کلا نشست کنار ما و دیگه داشت غروب میشد خداحافظی کردیم ازش.اصلا قسمت نمیشه ما تنها بشیم هی آدم اضافه میشه دورمون! برگشتم دیدم شازده گرسنشه و داره بدا خودش پیتزا میزاره تو فر. 

لپ تاپو تست کردم روشن شد شکر خدا. همسری گفت یه فیلم کمدی ببینیم. چپ راست رو انداختیم که مضخرف بود ولی تا آخرش نشستیم پاش. بعدشم نشستم پشت سیستم کار امروز رو تموم کنم و الان ساعت سه نصف شبه!

باید یه فکری بکنم به کارایی که میکنم. صبح تا شب مشغولم درگیرم و سر شلوغ ولی به کلش نگاه میکنم میبینم کار مفید و به درد بخوری نبوده.راید بیشتر دقت کنم به استایل کار کردنم که یه سری چیزا بیخود طول نکشه. احتمالا یه مدت بمونم آفیس این روزا که بچه ها خونه ان اصدا نمیشه تو خونه تمرکز داشت این خودش یه دلیل بزرگ واسه طولانی شدن کارای سادست!