هفته ششم امروز تموم میشه و من همچنان در جو ورزش و تغذیه سالمم و خوشحالم رهاش نکردم. این هفته کار با وزنه رو شروع کردم و بدنم به فنا رفت رسما ولی دوست داشتم. ویکند مهمون داشتم که مدتها بود رو مخم بودن و باید دعوتشون میکردم و پروندشون بسته شد و فک نمیکنم دیگه دعوتشون کنم😀. طبق روال همیشگیمون روز قبل اشمزی کردم خونه مرتب کردم و روز مهمونی هم جمعه بود که خونه بودم و صبحش بعد مدرسه بچه ها یه پیاده روی تند داشتیم. رسیدم خونه کار با دمبلو شروع کردم و لپ تاپ شرکت هم رو میز بود و اگه کاری پیش میومد انجامش میدادم. عصر مهمونا اومدن و گذشت و خیلی بد بود که ساعت ۲ شب رفتن! صبحشم قرار یه هایک طولانی داشتم و اگه با دوستم هماهنگ نکرده بودم قطعا نمیرفتم ولی دیگه رفتم و بخاطر دمبلای روز قبل هم کلا باسنم به فنا بود😅.

رسیدم خونه از وقت نهار گذشته بود یه سوپ خوردم دوش گرفتم و رفتم با اون یکی دوستم پیاده روی که سه هفته ای بود هی میخواستیم بریم هی من نمیتونستم! اونم رفتم دیگه بیشتر به فنا رفتم. دوست همسری هم بچه دار شده بود و باید اونا رو هم میدیدیم که قرارمون واسه هشت شب بود. کم خوابی دیشب اذیتم میکرد با همسری دراز کشیدیم حرف میزدیم که خوابمون برد و یهوو دیدیم ساعت هفت و نیمه شبه! سه سوت لباس پوشیدیم و یه کیک و شیر دادیم به بچه ها یهچی ته دلشون رو بگیره. برا هدیه هم که پول نقد دادیم و یه کیک تولد گرفتیم و رفتیم خونشون و مهمونای ویکند ما هم اونجا بودن! میتونم بگم اون نیم ساعتو به زور تحمل کردم که زودتر پاشیم انقدر که نچسب بود خانومش و بچه داری هم زیر صفر و حرف هیچکی رو هم ثبول نداشت و من که لام تا کام حرفی نزدم در مورد هیچی! 

برگشتیم شام از کشک بادمجون دیشب با یه نون تست خوردم و چایی دم کردم و نشستیم پای فیلم که سه سری فیلم انتخاب کردیم و رها کردیم و بی خیال شدیم نشستیم دور هم حرف زدیم تا پاسی از شب.

یکی از همکارام داره میاد اینجا و یه کمم دنبال خونه بودم براش که واقعا کار بورینگی بود و هیچی هم پیدا نکردم! 

در مورد این هفته هر روز وقت نهار رو تو شرکت زدم بیرون و تند راه رفتممنمنممم و قطعا هدست رمز پیروزی منه که باهاش پادکشت گوش میدم. الان رواق رو گوش میدم و برام جدید و جالبن مباحثش و خیلی روی دیدم تو رفتار بچه هام تاثیر داشته.

در مورد یادگیری که یه نرم افزار جدید رو یاد گرفتم و یه کتاب اتصالات فولادی رو مرور کردم که مباحث برام یاداوری بشه.

این هفته خیلی هفته خوبی برم بود

پر از انرژی

پر از حس خوب

پر از حس اینکه خوش شانسم 

امروزم صبح پاشدم پودر پروتیینم رو با شیر درست کردم خوردم و ورزشمو انجام دادم و بعدش صبحانه خوردم و میخوام یه پیاده روی تند تا هیلساید بریم و اونجا تو پاساژ کمی راه برم و یه شیکر کوچیک بگیرم برا پودر پروتئنم که انقدر ظرف کثیف نکنم براش!